بدون تأمل نه قبول کنیم و نه رد!
اثبات عقلی نظریه ولایت فقیه در 8 بند
انشا الله دوستانی که مطالعه می کنند در بند بند این استدلال تفکر کنند و اگر جایی نقدی یا اشکالی داشتند طرح کنند تا جواب داده بشه و بقیه هم استفاده کنند.
- انسانها نیازمند آفریده شده اند. نیاز به مسکن، غذا، محبت و صدها نیاز دیگر، زندگی اجتماعی انسان را در بر گرفته است.
- منابع دنیایی محدود ولی خواسته های انسان ها نامحدوداست.
انسان به طور کلی بی نهایت طلب است، پس انسانها برای رفع نیازهای خود،خواه نا خواه برای دیگران ممانعت و مزاحمت ایجاد می کنند.
- برای حل این مسأله به قانون احتیاج داریم، قانونی که عادلانه باشد؛ یعنی حق هر کس را به او بدهد و هر چیز را سر جای خودش بگذارد
- چه کسی باید قانون گذاری کند؟
آیا انسانی که بعد از گذشت قرن ها هنوز نتوانسته است اسرار بدن جسمانی خود را کشف کند چه برسد به اسرار طبیعت و شگفتی هایی که هنوز بدان دست نیافته است، می خواهد برای همه ی جهان قانون گذاری کند؟
یا موجودی که همه ی هستی را خلق کرده و بهتر از همه جای أشیاء و أشخاص را می داند.
آیا انسانی که دارای قدرت و حکمت و علم و رحمت ناچیز است شایسته ی قانون گذاری است یا موجودی که علم مطلق، قدرت مطلق، رحمت مطلق، حکمت مطلق در ید با کفایت اوست؟
عقل سلیم، قانون گذاری را شایسته ی خالق میداند نه مخلوق!
همانطور که در ساده ترین مسائل زندگی اینگونه عمل می کند.مثلا قانون استفاده از یخچال را از خالق آن می پرسد.
پس در یک کلام قانون باید الهی باشد.
- قانون نیازمند مجری است. قانون بدون اجرا به درد نمی خورد.
- کسی باید مجری باشد که دارای این 2 ویژگی است:
1.عالم به قانون باشد
2. عامل به قانون باشد
7. اگر قانون، قانون الهی است و مجری هر قانون باید دارای 2 ویژگی فوق باشد.
سؤال: چه کسی بیش از همه به قانون خدا آگاه است و بهتر از همه به آن عمل می کند؟
آیا از حکمت خدا به دور نیست که قانون گذاری کند ولی قانون خود را بدون مجری رها کند.
کسی لایق اجرای قانون یا همان حکومت داری است که
شرط اول: دارای علم مطلق به قانون اسلام(که جامع ترین قانون الهی است از آنجا که دین اسلام دین خاتم است)
شرط دوم: و دارای عصمت از هرگونه خطا و لغزش می باشد.
و این فرد کسی نیست جز رسول اکرم صلی الله علیه وآله و پس از او 12 امام معصوم علیهم السلام که علم خود را از رسول اکرم گرفته اند و آگاه ترین مردم به قانون الهی هستند و از طرفی از هرگونه خطا و لغزش و گناهی و خلافی نسبت به قانون اسلام مبرا و پاک هستند.
پس مجری قانون خدا، خلیفة الله است یعنی انبیاء عظام و ائمه اطهار علیهم السلام
8.در زمان غیبت امام معصوم تکلیف چیست؟
به همان دلایل ابتدایی که ذکر شد نیاز به قانون الهی برای کنترل منابع محدود و خواسته های نامحدود و رسیدن حق به حق دار و... ضرورت دارد.
پس نیاز به قانون و مجری آن هم ضرورت دارد.
اما حال که امام معصوم که دارای 2 ویژگی حاکم مطلوب یعنی علم مطلق و عصمت بود غایب است و جامعه انسانی، نیازمند به اجرای قانون اسلام توسط مجری شایسته حکومت داری است، عقل حکم می کند کسی حاکم شود که نزدیک ترین فرد به معصوم در این دو ویژگی باشد.
(هرچند در سایر ویژگی ها مثل تصرفات ولایی و معنوی و دریافت وحی الهی احدی را شایسته ی قیاس با معصوم نیست ولی در مقام علم به قانون خدا و عمل به آن نزدیک ترین فرد باشد)
یعنی اگر علم مطلق به اسلام ندارد لا اقل فقیه در دین باشد.
و هرچند عصمت از گناه ندارد ولی لااقل عادل باشد(یعنی از انجام گناه کبیره و اصرار بر صغیره پرهیز کند)
یعنی در زمان غیبت معصوم عقل حکم می کند فقیه عادل که نزدیک ترین فرد در این 2 ویژگی به امام معصوم است حکومت را در دست بگیرد.