انجام تکلیف یا رفع تکلیف؛ سخن اینجاست...
در خیابان های پایتخت قدم میزند، صحنه هایی او را آزار می دهد، حالا انگار وجدانش درد گرفته است، احساس تکلیف می کند (نه درک تکلیف). وارد دانشگاه که می شود نفس راحتی می کشد، اما انگار هنوز باری بر روی دوشش سنگینی می کند. برای رفع تکلیف (نه انجام تکلیف). تصمیم میگیرد در یکی از مجموعه های فرهنگی دانشگاه مشغول کار شود تا لااقل اینگونه عذاب وجدانش را تسلی دهد.