اقتصاد مقاومتی یا برجام های متوالی؛
انتخاب
ملت کدام خواهد بود؟
فرض کنید دچار سردرد شده اید. برای درمان بیماری خود به
دکتر متخصص مراجعه می کنید. پزشک اول برای رفع سردرد شما، قرص مسکّن تجویز می کند اما
پزشک دوم پس از بررسی و معالجه ی دقیق، به این نکته ی ظریف پی می برد که دلیل
سردرد شما، ضعف بدنی و کمبود کلسیم است، لذا نسخه ای که می پیچد حاوی داروهایی
برای تقویت مواد مورد نیاز بدن شما در طول یک ماه است. شاید اگر به حرف پزشک اول
اطمینان کرده و مسکّن مصرف نمایید در همان ساعات اولیه مصرف این دارو، صحیح و سالم
شده و سردرد شما آرام می گیرد اما همه می دانند که مسکّن دوای واقعی درد شما نبوده
و نیست و درد را از ریشه مداوا نمی کند، بلکه تنها موجب پنهان شدن درد برای مدتی
کوتاه میشود و پس از مدت کوتاهی درد دوباره بازمی گردد و اگر چندبار با مسکّن به
معالجه ی درد رفتید، شاید در دفعات بعدی به دلیل کثرت استعمال، در کنار عوارض
بسیاری که دارد، دیگر هیچ اثرمثبتی هم نداشته باشد.
اما اگر سخن پزشک دوم را قبول کردید، هرچند طول دوره ی
درمان شما یک ماه است و به مجرد استعمال دارو، سردرد شما خوب نمی شود اما پس از
تحمل یک دوره ی کوتاه یک ماهه و با تقویت ساخت درونی خود، به طور کلی بدن خود را
از هرگونه سردردی مصون و محفوظ کرده اید و دیگر سردرد ها نمی توانند شما را از پای
درآورند.
انسان عاقل و مدبر قاعدتا با انتخاب گزینه ی دوم، به جای
رفع مقطعی درد، از ریشه آن را درمان می کند و آدم عجول که به دنبال پنهان کردن درد
و در واقع فریفتن خود است و به فکر درمان ریشه ای آن نیست، گزینه ی اول را انتخاب
می کند.
و این است داستان مواجهه ما با اقتصاد مقاومتی و برجام
های متوالی