ملک مهدوی(عجل الله تعالی فرجه)

میعادگاه مهدی باوران و مهدی یاوران

ملک مهدوی(عجل الله تعالی فرجه)

میعادگاه مهدی باوران و مهدی یاوران

۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۵۶

هیچ وقت برای حسینی شدن دیر نیست...


کاروان اسرا قدم به قدم به شهرشام نزدیک می شد، در بعضی از شهرها با سنگ و چوب پذیرایی می شدند و این بود جواب قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی


شبانگاه به منزل قنسرین رسیدند و در همانجا فرود آمدند.

مرد راهبی (مسیحی) از صومعه ی خود بیرون آمد و مشاهده کرد که از سر مقدس امام حسینعلیه السلام نوری به سمت آسمان بلند است.

راهب به سمت حاملان سر مقدس آمد و به ازای ده هزار درهم سر مقدس را تا صبح به امانت گرفت.

راهب صدای هاتف آسمانی را شنید که می گفت: خوشا به حال تو وخوشا به حال آن کسی که حرمت این سر را شناخت.

راهب صدازد: یارب، به حق عیسی به این سر مقدس فرمان بده تا با من سخن گوید...




سر مقدس به سخن در آمد: ای راهب چه می خواهی؟

راهب گفت :تو کیستی؟

سر مقدس فرمود: أنا ابن محمد المصطفی أنا ابن علی المرتضی و أنا ابن فاطمه الزهراء

 أنا المقتول بکربلا ، أنا المظلوم، أنا العطشان

راهب صورت به صورت حسین علیه السلام گذاشت و صدا زد صورتم را برنمی دارم تا بگویی شفیع من در قیامت خواهی بود.

سر مقدس فرمود: به دین جدم محمد صلی الله علیه و آله درآ.

راهب شهادتین را گفت و مسلمان شد وآن حضرت هم شفاعت او را قبول کردند.

جایی که مردی مسیح امیدوار به شفاعت حسین علیه السلام است، چگونه ما نوکران و خادمان آستانش ، ناامید از شفاعت آن بزرگوار باشیم.


حال داستان حر بن یزید ریاحی را بشنوید.

هموکه به روسیاهان آموخت هیچ وقت برای حسینی شدن دیر نیست...

اگر به ظاهر داستان کربلا نظری بیفکنیم می بینیم که اگر در روز دوم محرم ،حرابن یزید ریاحی مانع حرکت امام علیه السلام نشده بود، چه بسا عاشورایی اتفاق نمی افتاد.

چراکه وقتی امام علیه السلام با حر روبرو شد و به قصد او آگاهی یافت ،از او خواست تا اجازه دهد که به مکه یا مدینه برگردد ولی حر اصرار داشت که باید امام علیه السلام به همراه کاروانش به عبیدالله تسلیم شوند و همراه او به کوفه بروند.

این بود که راه سومی را انتخاب کردند و به سرزمین موعود،یعنی کربلا رسیدند.

وقتی حر اتفاقات روز عاشورا و مظلومیت امام علیه السلام و زن و فرزندانش  را مشاهده کرد،در یک لحظه ی حساس تصمیمی سرنوشت ساز گرفت و راه هدایت را انتخاب کرد و به سمت خیمه های امام علیه السلام حرکت کرد.

او به ما آموخت که هر چقدر که بد باشیم امیدمان را به کشتی نجات از دست ندهیم.

ما هرچه باشیم مسلمانیم ، حسین علیه السلام از مسیحی هم دستگیری کرد

ما هرکاری کرده باشیم ، به پای حر نمی رسیم.حسین علیه السلام از فرمانده سپاه عمر سعد هم دستگیری کرد

و می خواست در گودی قتلگاه دست شمر را هم بگیرد و لی خودش نخواست

هیچ وقت برای پیوستن به حسین علیه السلام دیر نیست.

صد بار اگر توبه شکستی باز آ

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۰۵
میلاد موحدیان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی